رودها از حرکت میمانند
درختها میخشکند
کوهها میریزند
خورشید خاموش میشود
از این جهت است که مسیح هر روز بر خاج فریاد میزند
پدر مرا به خود وامگذار!
و خداوندگار پدر در کافه های خیابانی با یهودا اسپرسو مینوشد
با سمعکی فراموش شده در جیب بغل
سکوت...............................
نوشته شده در یکشنبه 89/1/22| ساعت
8:34 عصر| توسط سارا| نظرات ( )
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |